آنیتاآنیتا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

آنیتا..کوچولوی دوست داشتنی

آنیتا...

سلام عشق خوبم آنیتا جوونم الان که دارم این مطلب را برات می نویسم قیافه توخوابت جلو چشما مه معصوم و زیبا. وقتی می خوابی انگار دنیاخوابیده همه جا ساکت و اروم می شه و من نمی د ونم چرادلم می گیره.به خودم می گم کاش بیشتر باهات بازی کرده بودم،دلم برای خنده هات تنگ می شه برای صدای نازت ولی بعدش انقدر احساس خستگی می کنم که منم خوابم می گیره. این روزها وقتی از اداره می یام دنبالت بعد از ظهر می خوابیم و بعدش هم می ریم گردش .کمتر روزی هست که تو خونه باشیم .آدم حیفش میاد تو هوای به این خوبی خونه بمونه، روز 5اردیبهشت عروسی دختر دایی ام بود دوشب قبلش حنابندون بود به هردومون خیلی خوش گذشت تو رقصیدین خیلی پیشرفت کردی و هرجا ی...
31 ارديبهشت 1393

این روزها

این روزها: این روزها کارم شده تمیزکردن خونه ودرعرض یکساعت دوباره کثیف شدن خونه این روزهاهرروزیک صحبت تازه ازحرفهای شیرنت ومتعجب شدن ازاین حرفها مثل: خوشم نیومد(سومدیم)تورو می خوام(سنی ایسترم)با هم شكلات ماشاالله،قشنگه این روزهادر حسرت اینم که یک صفحه مجله یاکتاب را تا آخر بخونم آخه مگه شما اجازه میدی هر چیزی که دستم میگیرم می گی قیزم قیزم باخسین(دخترم نگاه کنه)،برای همینه که این روزها یک عکس درست و حسابی ازت نداریم آخه تا دوربین را می بینی می گی:دخترم ببینه(البته به ترکی)    این روزها بعضی کلمه ها منو یاد تو می اندازه و زیر لب می خندم مثل : آبگوشت،الو سلام،اون یکی و.. این روزها سیرنمی شم از بوییدن و بوسیدنت ...
30 ارديبهشت 1393
1